نکات کلیدی در رشد وتربیت کودکان پیش دبستانی(تجربه کنید پاسخ می گیرید)
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


الف ـ رشد شناختي:

در طي فرآيند رشد شناختي، كودك به تدريج مهارتهاي لازم براي يادگيري و درك تجارب جديد را مي‌‌آموزد. با پيشرفت تكلم، كودك تعامل بيشتري با محيط پيدا مي‌‌كند. وي هر روز از طريقبازي، تمشااي تلويزيون و مشاهده اطراف خود اطلاعاتي به دست مي‌‌آورد. وي بتدريج به كمك كلمات و نشانه‌ها به حل ماسئل و ابراز افكار و احساسات خود مي‌‌پردازد و با پرسشهاي مختلف به سراغ شما مي‌‌آيد، او با كسب اطلاعات جديد، به صورت مداوم درك خود را از دنياي اطرافش ساماندهي مي‌‌كند.

كودك در سن پيش‌دبستاني، دنيا را همانند يك فرد بزرگسال نمي‌‌‌بيند، در طي صحبت با ويبايد به ياد داشته باشيد كه وي نگرش‌ها و دريافتهاي متفاوتي از شما دارد. به همين علت بايد تلاش نماييد كه در سطح ادراك و شناخت وي با او گفتگو كنيد.

تفكر كودك پيش دبستاني شما چه ويژگيهايي دارد؟

ـ تفكر عيني:َ

كودك در سنين4، 3 يا 5 سالگي معمولاً داراي تفكر عيني است. يعني اين كه وي آنچه را مي‌‌تواند لمس، مشاهده و تجربه كند به سادگي درك مي‌‌كند. بنابراين اگر موضوعي انتزاعي را برايش شرح مي‌‌دهيد بايد /ن را با مثالهايي عيني در باره تجربيات ملموس زندگي او همراه كنيد. مثلاً اگر در باره ضرورت رعايت بهداشت و نحوه بروز بيماري در اثر فعاليت ميكروبي برايش توضيح مي‌‌دهيد بهتر است از كتاب يا كارتون با نقاشي‌ها و تصاوير كارتوني از ميكروب استفاده كنيد و حرفهايتان را با تصاوير عيني و ملموس همراه سازيد.

ـ تفكر سحرآميز:

كودك در اين سنين فكر مي‌‌كند كه اعمال، آرزوها و احساساتش بر حوادث و وقايع اطراف تأثير مي‌‌گذارد. علي كودك 4 ساله ممكن است تصور كند كه بيماري خواهر كوچكتري سارا (ابتلا به گاستروآنتريت) به علت آرزوي وي «كاش سارا اصلاً وجود نداشت» شكل گرفته است. اگر علي خود /ب شود ممكن است فكر كند به علت رفتار بدي كه با شما داشتهف تنبيه شده است، بنابراين در گفتگو با كودكان در اين سنين حتماً بايد از برداشت و درك آنان از وقايع اطرافشان به ويژه در موارد خاص مانند بيماري كودك يا وجود بيماري در اعضاي خانواده از آنان سولا كنيد و تا حد ممكن، تفكرات غيرمنطقي آنان راكه مي‌‌تواند موجب احساس گناه يا اضطراب آنها شود اصلاح سازيد.

ـ خود محوري:

كودك در سنين پيش دبستاني، تفكر خود محور دارد. وي تصور مي‌‌كند كه مركز دنيا است و همه حوادث و اتفاقات در جهان براي او رخمي دهند مثلاً زماني كه به علي گفته مي‌‌شود آرامتر بازي كند تا برادر بزرگش بتواند درس بخواند، وي قادر نيست خود را به جاي برادرش تجسم كند و رفتارش را به خاطر او تغيير دهد. نه بدين علت كه وي خودخواه است، بلكه به اين علت كه توانايي شناختي لازم براي اين كار را پيدا نكرده است تا دريابد هر تجربه‌اي در ديگران چه احساسي به وجود مي‌‌آورد. او تنها دنيا را از زاويه ديد خود مي‌‌نگرد.

ـ زنده پنداري:

كودك در سنين پيش دبستاني، ويژگي‌‌هاي انساني را به اشياي بي جان نسبت مي‌‌دهد. بنابراين زماني كه علي در هنگام دويدن، با ميز برخورد مي‌‌كند و به زمين مي‌‌خورد ممكن است بگويد اين ميز است كه عمداً مجب زمين خوردن وي شده است.

ـ درك زمان:

كودك پيش دبستاين نمي‌‌‌تواند طول مدت زمان را دقيقاً درك كند. وي زمان را در ارتباط با برنامه روزانه اش درك مي‌‌كند، بنابراين وقتي مي‌‌خواهيد زمان انجام كاري را به او يادآوري كنيد نياز دارد كه آن را در رابطه با كارهاي روزانه بيان كنيد: مثلاً «وقتي پدر از سركار برگردد، به پارك مي‌‌رويم» كودك مفاهمي زمان گذشته، حال و آينده را درك مي‌‌كند مثلاً ممكن است جملات «وقتي بزرگ شدم» يا «وقتي خيلي كوچك بودم» را به كار ببرد ولي براي درك دقيق تر زمان و دروه‌‌هاي زماني طولاني نياز به كمك دارد. مثلاً براي اينكه به وي نشان دهيد 10 روز ديگر به مسافرت خواهيد رفت، مي‌‌توانيد از يك تقويم بزرگ استفاده كنيد و گذشت هر روز را با يك علامت مشخص كنيد.


كمك به يادگيري و رشد شناختي كودك:

كودك در سنين پيش‌دبستاني، بسيار كنجكاو است. وي ممكن است هر روز دهها پرسش را با شما مطرح كند. بكوشيد پاسخهايتان، ساده و در حد درك كودك باشد. تشويق كودك به فكر كردن در باره موضوعات مختلف و فرصت دادن به وي براي ابر از نظر خود، مي‌‌تواند اعتماد او را به خود بيشتر كند.

هدف، يافتن پاسخ درست نيست بلكه تشويق كودك به انديشيدن و تفكر است. بنابراين تلاش وي را تحسين كنيد و پيشرفتهاي او را هر چند كودك تر غيب نماييد.

ب ـ رشد هيجاني

پس از هيجانات اوليه مانند شادي و غم و ترس، با رشد كودك بتدريج دامنه وسيعتري از هيجانات بارز مي‌‌شوند. كودك در سنين پيش دبستاني هيجانات پيچيده تري مانند احساس گناه، شرم و خجالت را ابراز مي‌‌كند. در اين زمان وي مهارت بيشتري در تكلم بدست آورده و براي ابراز احساسات به جاي حركات فيزيكي از كلمات استفاده مي‌‌كند. كودك ممكن است در نامگذاري احساسات خود مشكل داشته باشد. به علاوه كودك در اين سنين در برخورد با احساسات منفي شديد ممكن است دچار سردرگمي و ترس شده، قادر به كنترل اين هيجانات نباشد. بنابراين كودكان براي شناخت درست احساسات و نيز براي كنار آمدن با احساسات منفي و دشوار نياز به حمايت و ياري والدين دارند.

كمك به رشد هيجاني كودك:

كودكان بايد بدانند كه هيجاناتشان واقعي و قابل قبول هستند، فقط بايد به شيوه‌اي درست ابراز شوند. بنابراين در باره احساسات و هيجانات مختلف با كودك خود صحبت كنيد. مثلاً مي‌‌توانيد تصاويري از مجلات را تهيه كرده و در باره احساسات افراد در موقعيتهاي مختلف با وي گفتگو كنيد.

براي كودكتان تصاويري از صورتهاي ساده با احساسات مختلف بكشيد و به او كمك كنيد هيجانات هر يك از نامگذاري كرده و براي هر يك داستاني بسازد. در صورتش كه كودك احساسات منفي خود را ابراز كند، احساسات كودك را تأييد كنيد و براي مواجهه با آن، راه حل‌‌هايي به وي پيشنهاد كنيد.

تعيين حد و مرز براي كودك به او كمك مي‌‌كند دريابد چه رفتاري قابل قبول و چه رفتاري غيرقابل قبول است. مثلاً مي‌‌توانيد به او بگوييد: «وقتي عصباني هستي، مي‌‌تواني با من حرف بزني و بگويي عصباني هستي، اما اجازه نداري كسي را بزني يا وسايلت را پرت كني.‍»

به ياد داشته باشيد شما الگوي اصلي رفتار كودكتان هستيد، بنابراين در باره احساسات خود با كودك صحبت كنيد و هيجانات را به صورتي مناسب ابراز كنيد. زماني كه فرزندتان توانست احساس خود را بيان كند بدون اين كه كنترل خود را از دست بدهد، حتماً او را تشويق كنيد.

ج ـ رشد اخلاقي

كودك در سنين پيش‌دبستاني، تمايل شديدي به تأييد شدن توسط والدين دارد. او مي‌‌خواهد بچه خوبي باشد تا پدر و مادر به او محبت كنند. بسياري از رفتارهاي كودك در اين سنين به فرآيند تكاملي وي مربوط است نه غيراخلاقي بودن شخصيت وي. كودك در اين سنين خود محور بوده، كنترل تكانه‌ها برايش دشوار است.


بتدريج با تلاش والدين در تعيين قوانين روشن و ثابت در منزل مانند «خشونت، كتك زدن و گاز گرفتن ممنوع است» كودك به نوعي آگاهي دست مي‌‌يابد و مجموعه‌اي از عادتهاي دروني در وي شكل مي‌‌گيرد كه بنيان اخلاقي كودك را مي‌‌سازد. شيوه برخورد والدين با رفتارهاي كودك و نيز طرز رفتار آنان با ديگران، راهنماي كودك در اين فرآيند است. در ابتدا كودك براي جلب رضايت والدين و تأييد آنان از قوانين تبعيت مي‌‌كند و سرانجام اين قانونها تبديل به اصول اخلاقي دروني شده و جزيي از شخصيت وي خواهد بود.

كمك به رشد اخلاقي كودك

تعيين مرزها و قوانين رفتاري را به صورتي يكنواخت و پيگيرانه دنبال كنيد. اجراي قوانين اصلي بايد در مكانهيا ديگر مثلاً در مهماني يا مكانهاي عمومي نيز علاوه بر منزل پيگيري شود. به ياد داشته باشيد كودك همراه با آموختن پيروي از قوانين نياز به شنيدن توضيحاتي در مورد بعضي از قوانين خاص دارد و مثلاً اين كه چرا كتك زدن ديگران ممنوع است يا اين كه گفتن كلمات زشت به ديگران چه احساسي در آنها به وجود مي‌‌آورد. اين گفتگوها بهتر است بدون ارتباط با كار بد كودك صورت گيرد توضيحات در حد فهمو درك كودك بوده و خيلي مفصل و طولاني نباشند. افزون بر استفاده از پيامدهاي غايب براي مواردي كه قوانتين توسط كودك ناديده گرفته مي‌‌شوند حتماً به رفتارهاي مطلوب كودك هم توجه و آنها را تشويق نماييد. به خاطر داشته باشيد كه شما الگوي رفتاري كودكتان هستيد بنابراين طوري رفتار كنيد كه مي‌‌خواهيد فرزندتان رفتار نمايد.

او به كاري كه شما انجام مي‌‌دهيد، بيشتر توجه مي‌‌كند تا به آنچه كه به وي مي‌‌گوييد بنابراين اگر دوست داريد فرزندتان به ديگران احترام بگذارد به خود و كودكتان احترام بگذاريد.

  چالشها و مشكلات رفتاري كودك پيش دبستاني و راه حل‌ها

مشكلات رفتاري شايع كودكان

الف ـ دروغگويي:

دروغگويي يكي از رفتارهاي شايع كودكان است كه اغلبف والدين را خيلي ناراحت مي‌‌كند.

دروغگويي كودكان معمولاً سه دليل عمده دارد:

1ـ كودك واقعيت و خيال را در هم مي‌‌آميزد و گاه تصورات خود را كاملاً واقعي مي‌‌پندارد. معمولاً تا 6 يا 7 سالگي، توانايي كودك براي افتراق وقايع واقعي از خيالي، كامل نشده است.

2ـ كودك به نوعي تفكر آرزومندانه پسرفت كرده است و بدين طريق با يك واقعيت غيرقابل تحمل انطباق مي‌‌يابد. مثلا كودكي كه پدرش وي را ترك كرده است ممكن است داستانهايي در باره اين كه پدرش شماره تلفن وي را نمي‌‌‌داند بسازد. گاهي كودك با چنان شدتي خواستار اين آروزها است كه خود نيز باوز مي‌‌كند آن چيز را به دست خواهد آورد. مثلاً «من دوست دارم يك دوچرخه داشته باشم» ممكن است است به «من براي تولدم يك دوچرخه هديه مي‌‌گيرم» تبدل شود.

3ـ كودك به منظور فرار از تنبيه يا انعتقاد دروغ مي‌‌گويد. وي ممكن است بداند آنچه كه مي‌‌گويد حقيقت ندارد ولي بتدريج خودش هم بخشهايي از آن را باور مي‌‌كند گاهي اوقات كودكان با هوشتر بيشتر به دروغگويي پناه مي‌‌برند تا تاييد والدين را از دست ندهند و از عواقب كار خود فرار كنند.

توصيه‌‌هاي زير در برخورد با دروغگويي مي‌‌توانند كمك كننده باشند:

ـ در مواجهه با كودكي كه دروغ گفته است آرامش خود را حفظ كنيد و سعي كنيد آرام بمانيد.

ـ به كودك لقب دروغگو ندهيد. كار او را از شخصيت وي افتراق دهيد.

ـ سعي كنيد نوع دروغ كودك را تعيين كنيد و بسته به آن واكنش مناسب نشان دهيد.

ـ اگر كودك دروغي نشاي از خيالات خود مي‌‌گويد به او كمك كنيد تفاوت بين واقعيت و خيال را دريابد. با وي طوري رفتار نكنيد كه احساس كند كار اشتباهي كرده است.

ـ اگر كودك با موقعيتي دشوار روبرو سات و آرزوهايش را به عنوان واقعيت بيان مي‌‌كند وي را تشويق كنيد كه به جاي اين كار به بيان احساساتش بپردازد و از ديگران براي حل مشكلات كمك بخواهد.

ـ‌ اگر كودك براي فرار از پيامد كار اشتباهش دروغ بگوييد بهتر است به جاي واكنش شديد نسبت به دروغ گفتن، در باره كار اشتباه او و علت بد بودن كارش با وي صحبت كنيد.

ـ زماني كه مي‌‌دانيد كودك كار بدي كرده است خود را درگير بحث با وي براي اعتراف گرفتن نكنيد. مثلاً اگر كودك كيك تولدي را كه پخته ايد بي اجازه خورده است و آثار شكلات روي كيك را در اطراف دهانش مي‌‌بينيد به جاي اينكه بپرسيد «آيا تو كيك را خورده اي؟» و او به دروغ «نه» بگويد، وي را جلوي آينه ببريد و بگوييد «كيك خورده شده و به صورت تو شكلات آن چسبيده است. من از تو خواسته بودم به كيك بدون اجازه دست نزني». در اين صورت موضوع صحبت به جاي دروغگويي كودك به پيروي از قوانين باز مي‌‌گردد.

ـ به خاطر داشته باشيد كودك را هم با گفتار و هم رفتارتان به راستگويي تشويق كنيد. شما بهترين الگوي فرزندتان هستيد.

ب ـ استفاده از كلمات نامناسب و زشت، جواب پس دادن:

تقريباً تمام كودكان در سنين پيش دبستاني گاه از كلمات نامناسب استفاده مي‌‌كنند. گاهي آنان كلماتي زشت به زبان مي‌‌آورند كه باعث شرمندگي والدين مي‌‌شود.

دليل روشن به كارگيري اين كلمات، شنيدن آنها در منزل يا مهدكودك يا محيط‌‌هاي ديگر است. زماني كه كودك از اين عبارات استفاده مي‌‌كند معمولاً با توجه شديد و واكنش بيش از حد والدين روبرو مي‌‌شود كه باعث تكرار بيشتر اين كلمات خواهد شد.

راهكارهاي زير مي‌‌توانند در برخورد با اين رفتار كودك كمك كننده باشند:

ـ‌ اگر كودك براي اولين بار از اين كلمات استفاده مي‌‌كند بهتر است معناي آن را از كودك بپرسيد. اگر وي بتواند معني كلمه را بگويد برايش توضيح دهيد كه اين كلمه ديگران را ناراحت مي‌‌كند و نبايد در خانه استفاده شود.

ـ در صورت تكرار، در مراحل اول آرام ماندن و ناديده گرفتن اين عبارات و دور نگهداشتن كودك از محيط‌‌هايي كه در آنها چنين كلماتي استفاده مي‌‌شود بهترين روش برخورد است.

ـ اگر با وجود ناديده گرفتن اين رفتار ادامه يابد با آن مشابه ديگر كارهاي نامطلوب كودك برخورد كنيد و از شيوه‌‌هاي تنبيهي مناسب مانند منزوي سازي يا محروم كردن بهره گيريد.

ـ به كودك كلماتي بياموزيد كه بتواند احساس ناكامي و ناراحتي خود را به صورت مودبانه ابراز كند.

ـ برخورد مودبانه و به كارگيري مناسب كلمات را توسط كودك تشويق نماييد.

جواب پس دادن اغلب شيوه‌اي براي نشان دادن نافرماني و لجبازي كودك و نشانه‌اي از تكامل كودك براي به دست آوردن استقلال است. تنشهاي زندگي روز مره مانند به دنيا آمدن كودك ديگر يا تغيير منزل ممكن است اين رفتارها را تشديد كند. در مواجهه با اين مشكل توصيه‌‌هاي زير را به كار گيريد.

ـ به خاطر داشته باشيد كودكان پيش دبستاني نياز به ابراز وجود و احساسات خود دارند. بنابراين اجازه ابراز نظر به صورت مودبانه را به آنان بدهيد.

ـ سعي كنيد انتظارات خود را با توانايي كودك تطبيق دهيد.

ـ در صورت نافرماني و بي ادبي كودك در پاسخ دادن، از روشهاي تنبيهي مناسب استفاده كنيد.

ـ رفتارهاي مناسب وي را تشويق كنيد.

ج ـ دزدي:

تا سن سه سالگي بيشتر كودكان معناي دزدي را درك نمي‌‌‌كنند و حداقل يك سال ديگر طول مي‌‌كشد تا آنها مفهوم مال من و مال تو را در يابند. اگر كودك وسايل ديگران را بدون اجازه بر مي‌‌دارد راهكارهاي زير را به كار بريد:

ـ آرامش خود را حفظ كنيد و واكنش بيش از حد نشان ندهيد.

ـ براي وي توضيح دهيد كه چيزهايي كه متعلق به ديگران است نبايد براي خود بردارد.

ـ به كودك بگوييد صاحب آن شيئي براي از دست دادن آن، غمگين و ناراحت مي‌‌شود.

ـ مطمئن شويد كه وي شيئي موردنظر را به صاحبش برگردانده و عذرخواهي كند.

ـ به خاطر داشته باشيد با اين كه كودك ممكن است بداند دزدي كار بدي است چون ديگران به وي چنين گفته‌اند تا سن 7 ـ 6 سالگي ممكن است بدرستي علت بد بودن / ين كار را درك نكرده و در باره آن احساس گناه نكند.

ـ در صورتي كه اين مشكل به صورت مكرر و مزمن رخ دهد حتماً با يك مشاور يا روانپزشك كودك مشورت كنيد.

د ـ پرخاشگري و حملات بدخلقي (قشقرق)

پرخاشگري كودكان علل مختلفي دارد. كودكان كوچكتر ممكن است به علت اين كه نمي‌‌‌دانند احساسات ناخوشايند خود مانند خشم و ناكامي را چگونه با كلمات ابرا كنند به پرخاشگري روي آورند. صحبت با كودكان و كمك به آنان براي بيابن احساساتشان بدون پرخاشگري در اين موارد مفيد است.

كودك ممكن است شاهد دعوا و پرخاشگري والدين يا ديگر اعضاي خانواده باشد و از اين رفتارها الگو برداري كند. بنابراين كنترل محيط منزل، عدم به كار گيري پرخاشگري در روابط بين فردي اعضاي خانواده و همچنين نظارت بر برنامه‌‌هاي تلويزيوني كه كودك مشاهده مي‌‌كند مي‌‌تواند اين اثرات را تا حد ممكن كاهش دهد.

گاهي به مرور زمان كودك ياد مي‌‌گيرد كه با بد خلقي و پرخاشگري مي‌‌تواند به آنچه مي‌‌خواهد دست يابد. اگر والدين در برابر داد و فرياد يا پرخاشگري وي تسليم شوند او در مي‌‌يابد اين رفتار راهي براي گرفتن آنچه مي‌‌خواهد از بزرگسالان است. بعضي كودكان با فرد خاصي مانند مادر يا مادر بزرگ بيشتر اين رفتارها را نشان مي‌‌دهند تا با ديگر اعضاي خانواده. اين موضوع اهميت برخورد يكسان و يكنواخت همه بزرگسالان در خانواده و اطراف كودك را نشان مي‌‌دهد. اگر كودك در يابد كه هر وقت و هر كجا پرخاشگري كند پيامد يكساني متحمل مي‌‌شود چنين رفتاري قطعاً كاهش مي‌‌يابد.

بنابراين عليرغم علت پرخاشگري و بدخلقي كودك رعايت بعضي اصول مي‌‌تواند موجب كاهش اين رفتارها شود:

ـ در انتظارات خود از كودك و به كارگيري روشهاي تربيتي در زمانها، مكانها و توسط افراد مختلف مانند مادر، پدر، مادربزرگ و... تا حد ممكن يكنواخت عمل كنيد. قابل پيش‌بيني بودن پيامد يك رفتار به كودك احساس امنيت مي‌‌دهد و وي را از سر درگمي مي‌‌رهاند و مشكلات رفتاري وي را كاهش مي‌‌دهد.

ـ قوانين را به صورت روشن به كودك بگوييد. او بايد بداند احساس خشم و ناكامي طبيعي است ولي مرزهايي براي شيوه ابراز آن وجود دارد مثلاً زدن ديگران ممنوع است.

ـ در صورت پرخاشگري كودك از روشهاي تنبيهي مناسب مانند منزوي سازي استفاده كنيد.

ـ بر اثر بدخلقي و قشقرق كودك تسليم خواسته‌‌هاي غيرمنطقي او نشويد. اين رفتار كودك را ناديده بگيريد. (در عين حال ايمني كودك را در نظر داشته باشيد. اگر وي به كار خطرناكي دست زد بلافاصله بايد مداخل كنيد).

ـ تلاش كودك براي ابراز مناسب احساسات ناخوشايند مثل خشم را تشويق كنيد.

ـ موقعيتهايي كه كودك بيشتر دچار بدخلقي و پرخاشگري مي‌‌شود مانند زماني كه خسته، گرسنه يا خواب آلود است را شناسايي كرده، توجه به نيازهاي جسماني و روانشناختي كودك را در برنامه ريزي‌‌هاي روزانه خود در اولويت قرار دهيد.

ه‍ ـ رقابت بين خواهر و برادرها

رقابت و حسادت بين خواهر و برادرها از شايعترين مشكلات والدين محسوب مي‌‌شود. اين موضوع پديده‌اي عالمگير است و پدر و مادر را بيش از هر كس ديگر دچار احساس ناكامي و نگراني مي‌‌كند.

گرچه بسياري از كتابها توصيه مي‌‌كنند كه خواهر و برادرها را به حال خود گذاشته، در دعوا و درگيري آنها دخالت نكنيم، بعضي از بزرگسالان خاطراتي از بدرفتاري خواهر يا برادر خود در دوران كودكي بدون دخالتي زا سوي والدين به ياد دارند كه بسيار برايشان رنج آور است. بنابراين اين با وجود طبيعي بودن رقابت بين خواهر و برادرها نظارت والدين بر شيوه تعامل و ارتباط فرزندان با هم اهميت بسزا دارد.

توصيه‌‌هاي زير در برخورد با رقابت و حسادت خواهر و برادر‌ها كمك كننده هستند:

ـ اطمينان يابيد كه هيچ يك از فرزندان توسط خواهر يا برادر خود مورد سوء رفتار كلامي، جسماني يا جنسي قرار نمي‌‌‌گيرد. قانوني در خانه برقرار كنيد كه خشونت از هر نوع نسبت به ديگران را ممنوع كند.

ـ از لقب دادن به كودكان پرهيز كنيد. حتي لقب‌‌هاي خوب مانند هنرمند يا ورزشكار مي‌‌تواند برانگيزاننده حسادت ديگر فرزندن شود و كودك را براي حفظ اين لقب دچار اضطراب و ناكامي نمايد.

ـ با كودكان طوري رفتار كنيد كه بفهمند هر يك داراي ويژگي‌‌هاي منحصر به فردي هستند كه با ديگران متفاوت است. آنان را به صورتي غير منصفانه با هم مقايسه نكنيد.

ـ علاوه بر زماني كه با همه فرزندان مي‌‌گذرانيد با هر يك از آنان زماني جداگانه هر چند اندك صرف كنيد.

ـ بپذيريد كه رقابت بين خواهر و برادرها طبيعي است. همه گاهي نسبت به خواهر يا برادر خود احساس خشم مي‌‌نمايند در حاليكه بيشتر آنها در برابر افراد خارج از خانواده از يكديگر حمايت مي‌‌كنند.

ـ به خبرچيني كودكان پاداش ندهيد و هميشه جانب يك فرزند را نگيريد.

در صورت دعواي خواهر و برادرها:

ـ حتي‌الامكان اجازه دهيد خود آن را تمام كنند.

ـ اگر يكي يا هر دو بسيار عصباي و ناراحت هستند دخالت كنيد. آنها را از هم جدا كرده و كودكي را كه آسيب ديده يا ناراحت است آرام كنيد.

ـ طرف هيچ يك را نگيريد مگر آن كه آنچه رخ داده ديده باشيد.

ـ هر دو كودك را تشويق كنيد تا در باره احساسات خود و آنچه رخ داده صحبت كنند و از آنها بخواهيد فكر كنند چگونه مي‌‌توانند اختلافشان را بدون دعوا و درگيري حل كنند.


 

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: